من حال َم دار ِه به َم میخور ِه از این دوران خوشی...!
ميخوام بزن َم تو خط افسردگي
ولي افسردگيم نمياد...
دوستان راهنمايي كنين چيكار كن َم افسردگي بگير َم...؟
داغون َم...
بفهم اون بيشعور اينارو!
داري نابود َم ميكني
هربار آتيش َم ميزني
خسته َم ميكني
داري منو ميكشي...
ديگه چيزي از اين دختره ي ديوونه نموند ِه كه بهت برس ِه،
همش فداي خيال ِت شد تو روزاي نبودن ِت